Thursday, November 5, 2009

انسانها هرگز به اندازه ای که با مفاهیم دینی توجیه شده باشند، شرارت را به کمال و با لذت انجام نمیدهند

من همیشه فریادم این بوده است که چرا ما باید منطق و درک و شعور خودمان را معطل بگذاریم و بابایی را به مثابه وجدانمان مسئول خوب و بد و خطا و صواب عقایدمان کنیم تا جایی که هر چه را از دهان او در امد وحی منزل بشماریم. این را من بدترین نوع تحقیر "شعورانسان" تلقی می‌کنم. حرف مزخرف خریدار ندارد، پس تو که پوزه بند به دهان من میزنی از درستی اندیشه من، از نفوذ اندیشه من میترسی. دنیایی که انسان ناگزیر باشد برای اثبات ناچیزترین حقوق خویش، برابر مرگ سرود بخواند، دنیای بسیار زشتی ست، دنیای واونه یی ست با مفاهیم وارونه. انسانها هرگز به اندازه ای که با مفاهیم دینی توجیه شده باشند، شرارت را به کمال و با لذت انجام نمیدهند. با مشاهده‌ی یک «در»، بلافاصله لزوم «دیوارها» احساس می‌شود. آیا با مشاهده‌ی یک دیوار هم، به همان اندازه لزوم یک در را احساس می‌کنیم؟
احمد شاملو

Wednesday, October 14, 2009

من داوری آدمیان را دیده ام

ادیان از لحظه ای که دم از اخلاق می زنند و با صدور فرمان تهدید می کنند ، به خطا می روند . برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست . همنوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت میکنند . شما از روز داوری الهی سخن می گویید . اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم . من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم . من چیزی را دیده ام که به مراتب از آن سخت تر است ؛ من داوری آدمیان را دیده ام
سقوط ، آلبر کامو ، ترجمه ی شورانگیز فرح ، انتشارات نیلوفر ص ۱۳۲

Wednesday, October 7, 2009

خمینی: قرآن می گوید بكشید با محاكمه و زندان كار درست نمی شود

قرآن می گوید: بكشید، بزنید، حبس كنید. شما فقط همان طرفش را گرفته اید كه به اصطلاح شما رحمت است. اینها رحمت نیست، مخالفت با خداست. امیرالمومنین اگر بنا بود مسامحه كند شمشیر نمی كشید تا ۷۰۰ نفر را یك دفعه بكشد. با محاكمه و زندان كار درست نمی شود و این عواطف كودكانه بر قانون خرد نیست
خمینی، در مراسم سالگرد انقلاب، ۱۴ بهمن ۱۳۶۳

Tuesday, October 6, 2009

برسه به دست خامنه‌ای و تفاله های بسیجی

امروز علی‌ خامنه‌ای، این ملای دجال و مافنگیِ تاكيد كردند: "اقتدار عظيم جمهوري اسلامي رزمايش‌ها، موشك‌ها و امكانات پيشرفته دفاعي ايران براي همسايگان ما و هيچيك از ملت‌هاي جهان تهديد نيست. بلكه در حقيقت فر‌صتي است كه راه پيشرفت و افتخار را به آنها نشان مي‌دهد و به آنها بياموزد كه عزت و اقتدار با وابستگي به آمريكا و خريدهاي بي‌پايان تسليحاتي به دست نمي‌آيد بلكه متكي بر ايمان، اعتماد به نفس و جوشش از درون است". باید چند خطی‌ بنویسم نه به این دلیل که جنبش آزادیخواه مردمی و طرفداران‌‌اش، احتیاج به دفاع در مقابل چنین یاوه سرایی‌هایی‌ دارند بیش‌تر به این خاطر که این نوع سخن گفتن، به یک تکنیک ساده توسط رهبران رژیم فاسد در راهِ زورتپان کردنِ عقاید خویش به افراد متعصب نا آگاه تبدیل شده است. اما نکته هایي که به نظرم میرسه ۱.علی‌ خامنه‌ای نقش یک رهبر قلّابی و پوچ و توخالی را، برای بار چندم تکرار کرد. این سخنان کمترين ربطي به عزت و اقتدار رژیم منحوس ندارد و چيزي بيشتر از اراجیف نماز جمعه به نمايش نمي ذاره. اراجیفي که حتي توان متقاعد کردن اندک طرفدار پرت و کم توقع شان را هم ندارند ۲. راه پيشرفت و افتخار برای آقایان از لاس زدن و آویزان شدن به ... شیطان بزرگ میگذرد که اگر به این پديده با دقت بيشتري نگاه کنيم؛ تاريخ مصرف رژیمو رو ولو با حیاتی بسیار کوتاه مدت، به وضوح خواهيم ديد. ۳. و اما دربارهٔ جوشش درونی فکر می‌کنم از معدود دفعاتی که میشه بین پرت و پلاگويي هميشگي آقا چیزی هم پیدا کرد. این بار آقا جوشش درونیو نه در بین عوو عوو سگان ولایت بلکه در بین جنبش اصیل و مردمی که صد البته دیر بیدار شده اما با پیوستگی و ملی‌ شدنش دودمان رژیم متعفن رو به باد خواهد داد، دیده است. سخنان خ ر ساده است که البته سعی‌ میکنه صادقانه هم باشه، که نیست اما به هر حال نظر ست که شاید طرفدار موافق هم داشته باشد. یعنی امکانش هست که خیلی از کسانی که ایرانی‌ هستند این رژیم فاسد و سران فاسد ترشو می شناسند و سی‌ سال جنایتو دیدن، در هر جای سیاره، هم سو و هم نظر چنین دیدگاهی باشند؟ بله امکانش هست. طبیعتا یک عده یی از طرفدارانِ او جٌز مشتی مزدور بسیجی‌ بیسوادِ آلوده نیستند، اما آیا این چیزی را تغییر می دهد؟ و آیا چه اهمیتی دارد؟ نه چیزی را تغییر میدهد چون مثل اندک نسیمی در برابر توفان این مردم است و نه اهمیتی دارد چون فارغ از اینکه چه عقوبتی در انتظار سران جانی این رژیم است، این بسیجیان حکم تفالهای ته بشکه رو دارن، که اگه اینو میفهمیدن و یا بفهمن چه کمکی‌ به سرنوشت تیره و تارشون میشد یا میشه. بچه ها میدونید قسمت هیجان انگیزه این نوشته برام کجاشه؟اینه که ممکنه خود خامنه‌ای دجال یا مزدورای بسیجیش اینو براش بخونن. وای که خدا چه میشه

Wednesday, September 23, 2009

فرمان عمر خلیفهٌ دوم خطاب به نیروهای مسلمان اعراب برای حمله به ایران:در زمین روان شوید كه خدایتان در قرآن وعده داده كه آن را به شما می دهد

حجاز جای ماندن شما نیست مگر آن كه آذوقه جای دیگر بجویید كه مردم حجاز جز به این وسیله نیرو نگیرند. روندگان مهاجر كه به وعدهٌ خدا می رفتند كحا شدند؟ در زمین روان شوید كه خدایتان در قرآن وعده داده كه آن را به شما می دهد و فرموده كه اسلام را بر همه دینها چیره می كند. خدا دین خویش را غلبه می دهد و یار خود را نیرو می دهد و میراث امتها را به اهل آن می سپارد. بندگان صالح خدا كجایند؟
تاریخ طبری/ جلد 4/ص 1588

Tuesday, September 22, 2009

خمینی: اسلام از روز اول برنامه اش این بود كه بزند و بكشد و كشته شود

مذهبی كه در آن جنگ نیست ناقص است. اگر به حضرت عیسی سلام الله علیه هم مهلت می دادند به همین ترتیب عمل می كرد كه حضرت موسی سلام الله علیه عمل كرد و حضرت نوح سلام الله علیه عمل كرد. این اشخاصی كه گمان می كنند كه حضرت عیسی اصلاً سر این كارها را نداشته و فقط یك ناصح بوده است، اینها به نبوت حضرت عیسی لطمه وارد می كنند، برای این كه پیامبر شمشیر دارد، جنگ دارد، جنگ می كند كه مردم را نجات بدهد. همان طور كه امامهای ما هم همه جندی بودند، با لباس سربازی به جنگ می رفتند، همه آدم می كشتند. آنهایی كه می گویند اسلام دین جنگ نیست و اسلام نباید آدم كشی بكند اسلام را نمی فهمند. قرآن می گوید جنگ جنگ، یعنی كسانی كه تبعیت از قرآن می كنند باید آن قدر به جنگ ادامه دهند تا فتنه از عالم برداشته شود. جنگ یك رحمتی است برای تمام عالم و یك رحمتی است از جانب خداوند برای هر ملتی در هر محیطی كه هست. شما چرا هی آیات رحمت را در قرآن می خوانید و آیات قتال را نمی خوانید؟
خمینی
آذر 1363، در مراسم رسمی تولد پیامبر اسلام

Sunday, September 13, 2009

کپی برابر اصل: سید علی‌ در برابر علی

این روزها و بعد از خطبه نماز جمعه به وسیله خامنه‌ای دجال که بطور غیر مستقیم با مقایسه خود و علی‌ و خطبه های بسیار در وصف چگونگی‌ برخورد علی‌ با مخالفان برای مردم خط و نشان می‌کشید، علما! و دوستان بسیاری با حمله به خامنه‌ای چنین مقایسه‌ای رو از اساس باطل دونستن و با ستایش علی‌، سید علی‌ رو مورد نوازش خود قرار دادند! باید چیزی بنویسم. نه به این دلیل که ما و کسانی‌ که به اسلام و مذهب اعتقادی نداریم، احتیاج به دفاع در مقابل چنین سخنانی داریم. بیش‌تر به این خاطر که این نوع نوشتن، این نوع نگاه به دین و جامعه، به نظرم یک جور آفت است که سال‌هاست فضای روشنفکری ایران را تهدید کرده است. جای چیزها را عوض کرده است. قیافه‌ای حق به جانب گرفته و «کم‌سوادی» را به جای «سواد»، «سطحی‌نگری» را عوض «عمق و درک» و «هجو» را در پوشش «جدیت» عرضه کرده است. اما بدور از تعصب رایج و کمی‌ واقع بینانه‌ کیست که نداند ‌ به راستی‌ حکومت ۳۰ ساله خمینی و جانشینان به حقش نمونه تمام عیار اسلام ناب محمدی بوده. جایی که مقایسه علی‌ و سید علی‌ نه غیر منطقی‌ بلکه بسیار ملموس هم به نظر می‌رسد. حال سوال این است که نو اندیشان دینی چگونه و با چه اصلی‌ به این اسلام تمام عیار میتازند و ماتحت محترمشان را برای خلق اسلام دروغین (اسلام سبز) که ملغمه ای از المانهای نداشته اسلام است جر میدهند. در حقیقت این به اصطلاح نو اندیشان تصویر خود رو روی چیزی که قبول ندارند انداخته و با این تصویر موهوم میجنگند، جایی که از خشونت و فساد این حکومت فاشیستی مینالند ولی‌ باز عاشق و دوستدار اسلام و علی‌ و حسینند و باز بخاطر این درک و تحلیل سطحی است که تفاوت اسلام حقیقی‌ که به حق توسط این دژخیمان زمانه ارائه میشود و کپی که آنها به اسم اسلام سبز در حال خوراندن به این مردم بینوا هستن نمیدانند! سید علی‌ بحق فرزند خلف علی‌ است هرچند هنوز مانده که به قساوت اون برسد. محض اطلاع اما خدمت ‌دوستان عرض کنم جنبش سبز و آزادیخواه مردم رو را دوست داریم، عاشق‌اش هستیم، نه به خاطر سبز سیدیش که این سبزیست که از سر زندگی‌ میاید، از طراوت و شادابی. جنبش سبز و آزادیخواه مردم رو را دوست داریم، عاشق‌اش هستیم، نه به خاطر مذهبی‌ بودنش که همین مذهب سر رشتهٔ بی پایان حماقتهای این حکومت فاسد و درّنده خوست. جنبش سبز و آزادیخواه مردم رو را دوست داریم، عاشق‌اش هستیم، نه به خاطر نجات اسلام که به خاطر نجات آزادی و هویت و ارزش از دست رفته هممون صرف نظر از اینکه چه دینی داریم یا که نداریم. ما که جنبش سبز و آزادیخواه مردم رو را به دلایل مذهبی‌ بودنش و اسلامش دوست نداشته‌ایم که حالا نگران زوالش باشیم.

Friday, September 11, 2009

کیهان خبر از گام بعدی کودتاچیها میدهد؟/ چرا كروبي را به خاطر تهمت و دروغگويي و وطن فروشي محاكمه نمي كنند؟

گفت: بالاخره كروبي براي تهمت هايي كه زده سند و مدركي هم ارائه كرده است؟گفتم: تا حالا كه سندي ارائه نكرده و بد جوري به تته پته افتاده و به طور تلويحي اعتراف كرده كه دروغ گفته است.گفت: چرا او را به خاطر اينهمه تهمت و دروغگويي و وطن فروشي محاكمه نمي كنند؟گفتم: چه عرض كنم؟!گفت: بالاخره بايد براي اثبات ادعاي خود دليلي بياورد.گفتم: شخصي ادعاي پيامبري مي كرد به او گفتند پيامبران كتاب دارند، كتاب تو چيست؟ و يارو كه دست و پاي خود را گم كرده بود گفت؛ من فعلاً جزوه مي دهم

Tuesday, September 8, 2009

آقای خامنه‌ای با چی‌ قمار کردی با آبروی نداشتت یا با شرافت این مردم

پرده اول:شوی انتخابات ۲۲ خرداد، تقلب و باز هم تقلب، رونمایی از دولت کودتا در حکومت بربرها، تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد، مسالمت آمیز و تنها مسالمت آمیز برای رایی که رفت... پرده دوم: سگ‌ها ول شدند، خون، خون و فقط خون، مقام عظما خون میل میکنند با سس اعتراف و سالاد شکنجه و البته با طعم تجاوز و باز هم خون... پرده سوم:سیم آخر, دستگیری رهبران، اتمام حجت با مردم همیشه در صحنه، پیش بسوی بهشت موعود مصباح... پرده آخر: روز قدس یا هر روز موعود دیگه، فرقی‌ نمیکنه... تظاهرات میلیونی، ۲۵ خرداد نسخه دوم، غیر مسالمت آمیز نه برای رای بلکه برای خونهایی که ریخته شده, برای آزادی از دست رفته، برای دموکراسی هیچ وقت نداشته، بله تظاهراتی با سالاد ازادیخواهی و البته طعم دموکراسی! پرده بعد آخر: مجتبی‌: پدر همه چی‌ تموم شد خون آشام: همه چی‌‌؟ مجتبی‌: بله پدر همه چی‌‌‌ خون آشام: مجتبی‌ این جاده که به انقلاب ختم نمی‌شه؟! مجتبی‌: نه پدر این جاده به انقلاب ختم نمی‌شه، این بار به جهنم ابدی ختم شده... آقای خامنه‌ای مردم این بار دوباره اشتباه نمیکنند. این بار تجمع میلیونی نه برای رای بلکه برای آزادیه که به لطف سگهای شما سرخ سرخ شده. آقای خامنه‌ای با چی‌ قمار کردی با ابروی نداشتت یا جسم علیلت یا با شرافت این مردم! که آیا نمیدونی‌ رو شرافت این مردم نجیب نمی‌شه قمار کرد! آقای خامنه‌ای این تظاهرات ممکن با دفعه قبل فرق کنه که بایدم فرق کنه... کی‌ میدونه شاید یه روز تو تاریخ بنویسند که ۲۵ خرداد پیش روز موعود ما به قول تو کاریکاتوری بیش نبوده. آقای خامنه‌ای مردم هشداراشون رو دادن پس حماقت بیشتر نکن. آقای خامنه‌ای پستچی همیشه دو بار زنگ نمیزنه

Saturday, September 5, 2009

فردوسي

فردوسي: آن‌ها كه بر تختِ بخت مي‌نشستند، رخت بر تخته‌ي واپسين نهادند، سر به چهار خشت خام. نه از خشم ياد مي‌آوردند و نه موري فرمان مي‌رانند! بنگريد در خفتگانِ خاك - كه خاك در چشم بختِ بيدار مي‌كنند
ديباچه نوين شاهنامه - بهرام بيضايي

Sunday, August 30, 2009

قيصر

قيصر: فكر كردي چي ننه؟ كسي از مردن ما ناراحت ميشه؟ نه ننه... سه دفه كه آفتاب بيفته لب اين ديفال و سه دفه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون ميره ما كيبوديم و واسه چي مرديم، همون جوري كه ما يادمون رفته... اين دوره زمونه كسي حوصله قصه شنفتن نداره قيصر- مسعود كيميايي

Saturday, August 29, 2009

نفس عمیق, ۸سال گذشت/ فيلم نوآری سياه دربارهٔ جامعه ای‌ سیاه در دامان حکومتی سیاه



آیدا : ببین من یه سیستمی دارم تو زندگیم به اسم راه پیمایی‌های طولانی مدت. بعد توی این راه پیمایی‌های طولانی مدت من همینجوری شروع میکنم، راه میرم، راه میرم، اصلا حرکتمو قطع نمی‌کنم، ماشینا بوق می‌زنن مردم بهم متلک می‌گن ماشین میاد از روم رد می‌شه، برف میاد بارون میاد، ولی من همچنان به راه رفتن ادامه میدم. الانم اگه سوار شدم به خاطر این بود که خیلی خیس شده بودم. حوصلهٔ راه رفتن دیگه نداشتم، خسته شده بودم. بعد به خاطر اینم هیچی نمیشنوم ُ برای این که تو گوشم موسیقیه. بعد، تمام مدت دارم موسیقی گوش می‌دم. تو چی تو موسیقی گوش می‌دی؟ اون وقت چی گوش می‌دی؟ چون می‌دونی من آدما رو از رو موزیکی که گوش می‌دن طبقه‌بندی می‌کنم . یعنی این که واسم مهمه بدونم کسی بلوز گوش بده، یا جز گوش بده یا موسیقی آلترناتیو گوش بده، یا مثل من فکرش باز باشه، اول باخ گوش بده، بعد موسیقی آلترناتیو گوش بده، بعد همه رو پشت سر هم گوش بده و دچار هیچ مشکلی هم نشه. بعد حالا چی گوش می‌دی؟
منصور : من داریوش گوش می‌دم
آیدا : ... نکته‌شو گرفتم
منصور: مي دوني كامران فكر مي كنم اين دختر مي تونه منو خوشبخت كنه
كامران: به قول شاعر آه!منصور! دوست داشتم خوش بگذرونم! كاش مي تونستم عياشي كنم

دیالوگی از فیلم نفس عمیق (۱۳۸۰)، شاهکار پرویز شهبازی

نفس عمیق نزدیک‌ترین و هوشمندانه‌ترین فیلم در ارتباط با نسل جوان دهه‌ی هشتاد ایران است. داستان این است که کامران و منصور دو جوان سرگردان در خیابان‌های تهران هستند. کامران از خانه فرار کرده و خانواده‌اش بدنبالش هستند و مادر منصور در بیمارستان بستری است و خودش هم سرگردان و ولگرد در خیابان‌ها. کامران از طبقه‌ی مرفه است و منصور از بچه‌های پایین! منصور سرخوش و معترض است و کامران تلخ و ساکت. اما هر دو با هم‌اند و پشتیبان همدیگر... منصور و آیدا (دختری که منصور باهاش در ادامه فیلم آشنا می‌شه) نماینده تمام عیار نسلی هستند که به ساختارهای محتوم جامعه معترضند. منصور و آیدا به حق نماینده جوانان به دنبال کور سوی آزادی دوران خود هستند و کاملا منطبق بر آمال و آرزوهای جوانان سرکوب شده در نظام ایدئولوگ جمهوری اسلامی فاسد این دوران. اما کامران را باید نماد پوچ انگاری در نسل خویش نامید. کامران کاملا آگاهانه غذا نمی‌خورد و البته منصور هم در قسمتی از فیلم به کامران می‌گوید: فکر می‌کنی اگه بمیری کی ناراحت می‌شه؟ و کامران با بی‌حالی می‌گوید: نمی‌دونم, من که به کسی کاری ندارم. اگر درد منصور و آیدا نداری و نابسامانی خانوادگی است، زندگی برای کامران معنی خویش را از دست داده است. شهبازی خیلی‌ هوشمندانه نشان میدهد که سر نخ هر دوی اینها یکی‌ است. جامعه سیاهی که بی‌ شک در دامان حکومت سیاه هر روز بیشتر به ورطه سقوط نزیک میشود. نفس عميق، يک فيلم نوآر است. فيلمی سياه دربارهٔ جامعه ای‌ سیاه در دامان حکومتی سیاه. فیلمی است که در سينمای دهه‌ی هشتاد ايران، اثری درخشان که بايد ديده و بازديده شود. فيلمی سراسر اعتراض و عصيان، با رگه‌هايی از نيست‌انگاری. فیلمی که دیدن هربارش مورو به تنم سیخ میکنه. شاید دیدن این فیلم تو این حال و هوا لذت خاصی‌ داشته باشه. جوانان نفس عمیق که این بار به دنبال همان کور سوی آزادی بجای مرگ تدریجی‌ تو پیله سکوت و تنهایشان توسط دژخیمان زمانه کف خیابانها غرق خون میشوند

Monday, August 3, 2009

شوخی‌ هم حدی دارد!

اسلام ناب، نه آن چیزی است که جمهوری اسلامی می گوید و نه آنی که غرب تبلیغ می کند. اسلام ناب و فقه پویای شیعه، ظرفیت اداره ی کشورهای اسلامی شیعی را دارد و حتی سایر ادیان، چون به همه ی آنان بها می دهد و دلیلی بر دروغ ندارد. اما چیزی که امروز ما
داریم دین حکومتی است، نه حکومت دینی
برگرفته از وبلاگhttp://islamenaab.blogfa.com/!

Monday, July 20, 2009

تومور سرطانی بدخیم و نظام ولایت فقیه: دو هدف و یک استراتژی

مشخصه اصلی‌ تومور‌های سرطانی بدخیم همانند حکومت توتالیتر جمهوری اسلامی ایدئولوژی (ژنوتیپ جهش یافته) آنهاست و قدرت تمام نشدنی‌ (تکثیر جنون آمیز) را برای این میخاهند که فنوتیپ و شکل ظاهری غیرعادی خود را به جامعه خود (سلول‌های اطراف) و نهایتا دنیا (کل بدن) تحمیل کنند! استراتژی مدرن برای نابودی این نوع از تومور‌ها بر دو پایه بنا شده است: ۱- فلج قدرت تصمیم گیری و سازماندهی سلول‌های سرطانی از طریق حمله به اهداف سلولی متعدد است, هرچند متاسفانه شما در اینجا با مرگ ناخواسته بخشی از سلول‌های سالم مجاور تومور روبرو هستید که اجتناب ناپذیر است که این البته در مقایسه با متاستاز (حمله تومور به سایر نقاط بدن) احتمالی‌ تومور در آینده و مرگ عظیمی‌ از سلول‌ها قابل پذیرش تر است ۲- بسیج نیروی ایمنی بدن که در شرایط عادی تومور را جز بخش نرمال بدن میدونه از طرق حساسیت زایی سیستم ایمنی و همینطور آشکار سازی و پرده برداری از تومور برای سیستم ایمنی به عنوان یه جز وحشی، غیر قابل کنترل و مرگ آور.